تعامل مذهبی
در برابر روشنفکران ما راهی جز فراتر رفتن از مرزهای فرقه گرایی و اختلاف ها از طریق تفاهم و گفتگوی مشترک برای نیل به طرح دیپلماتیک اسلامی وحدت بخش وجود ندارد.
"تعامل" به لحاظ لغوی و به صیغه مطلق خود، از باب تفاعل است یعنی میان دو یا چند طرف صورت می گیرد؛ تعامل مذهبی به معنای اقدام با اتخاذ موضعی از سوی پیروان یکی از دو مکتب تشیع یا تسنن در برابر پیروان مکتب دیگر است که منجر به پاسخ مثبت طرف مقابل گردد و در عمل پیامدهای آن بر مواضع هرکدام از طرفین انعکاس یابد. براساس این تعریف از تعامل ، دراین باره دو دیدگاه وجود دارد:
١- گاهی چنین تعاملی برخاسته از دو موضع مستقلی است که جداگانه از سوی پیروان مذهب معینی در برابر پیروان مذهب دیگر صادر می گردد.
۲- گاهی نیز جنبه کنش و واکنش (عمل و عکس العمل) دارد بدین معنا که پیروان یک مذهب اقدام معینی به عمل می آورند و پیروان مذهب دیگر در مقام پاسخ به آن بر می آیند که می تواند نتایج محدودی نیز بدنبال داشته باشد، گاهی هم این کنش و واکنش ها به مرور زمان ابعاد بزرگتر و گسترده تری بخود می گیرد و البته نتایج عظیم تری نیز بدنبال دارد.
در قرآن کریم اشاره ها و نشانه هایی در تأکید بر این معنا وجود دارد، مثلا در داستان میهمانان حضرت ابراهیم (علیه السلام) می خوانیم: «إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ ، قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ»(1) هنگامی که بر او وارد شدند و درودی گفتند،(ابراهیم علیه السلام) گفت: ما از شما هراسانیم ، گفتند: مهراس، ما تورا به پسری دانا نوید می دهیم. در اینجا، تعامل به صیغه طرفین صورت گرفت و یکی از دیگری هراسان شد ولی به شیوه ای سازنده با دیگری در میان گذاشت، چنین موضعی باعث شد طرف دیگر موضوع را با خشنودی پذیرا شود و این پذیرش نیز به نوبه خود واکنش خوبی در پی داشت و به مژده دهی به عنوان بالاترین حد پاسخ مثبت رسید.
از آنجا که "تعامل" عبارت است از کاری سازنده از سوی طرفین نسبت به یکدیگر، تردیدی نیست که در این میان شیوه همکاری های مشترک تحکیم خواهد یافت و به سطح بسیار والایی خواهد رسید حال آنکه اگر این همکاری از همان آغاز با ضعف و نگرانی و مضایقه همراه باشد، آینده این نگرانی ابعاد تازه تری بخود می گیرد.
به عبارت دیگر از آنجا که "تعامل" متضمن برخورد دوجانبه و داد و ستد مثبت از راه نشان دادن واکنش های مثبت در ازای اقدامات یکدیگر است، این واکنش ها هربار شدت و صلابت بیشتری پیدا می کند و پیامدهای مثبت فراوانی بدنبال خواهد داشت که بدان اشاره خواهیم کرد.
این حقیقت در این سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انعکاس یافته که فرمود:" برکت در جماعت است.(2) چه جماعت تنها به معنای جمع گشتن نیست و شامل انعکاس "تعامل" دوجانبه و ارتباط و پیوند مستمر با پیامدهای مثبت برای هر دو طرف هم می گردد.
ولی واقعیت تلخی که باید به آن اعتراف کرد عبارت از اینست که مشکل امت اسلامی در عدم تعامل" پیروان مذاهب مختلف با یکدیگر است، اگر "تعامل" نیز وجود داشته باشد از آنچنان همه جانبگی، منطق و اثرگذاری برخوردار نیست و چنان ناقص و نارساست که نمی تواند به طرف مقابل برسد. در اینجا به برخی از انواع "تعامل مذهبی" در میان امت اسلامی اشاره می کنیم:
تعامل اخلاقی
بدین معناست که پیروان مذاهب در هر جایی که در هر یک از عرصه های اجتماعی که دیدار با برخوردی با هم کیشان خود از پیروان مذاهب دیگر دست دهد ، اخلاق و احساسات و عواطف انسانی را رعایت کنند. این امر آشکارا در احادیث نبوی انعکاس یافته که ما برای نمونه به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:- سخن آنحضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی که از طریق اهل سنت نقل شده است: به یکدیگر رشک نبرید و رقابت ننمایید و کین توزی نکنید و به یکدیگر پشت مکنید و شما بندگان خدا، با یکدیگر برادر باشید. (3)
- سخن آنحضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی که از طریق شیعه نقل شده است: "بر شماست که با همدیگر ارتباط داشته و نسبت به هم بذل [محبت] کنید و هرگز مباد که رشک بورزید و قطع رابطه نمایید و پشت کنید، شما بندگان خدا با یکدیگر برادر باشید. (4)
این احساس متقابل در میان پیروان مذاهب مختلف باید رعایت شود و پیامدهای گذشته مذهب هرکس نباید بر نحوه برخورد وی با دیگران سایه افکن گردد. برخوردها باید به همین شیوه سازنده باشد به گونه ای که هرکدام از پیروان مذاهب باید چنین احساساتی در ازای پیروان دیگر مذاهب بروز دهد متقابلا همین برخورد از سوی دیگران نیز انتظار می رود. آنها وظیفه دارند معامله به مثل کنند و در پرتو دو رهنمود زیر در برخوردشان با یکدیگر ، نهایت برادری را رعایت نمایند:
یکم: احساس مسئولیت نسبت به برادر مسلمان خود.
دوم: تأکید بر مسلمان بودن از راه رعایت احترام هریک از سوی دیگری.
این نکته تنها منحصر به بعد اجتماعی نمی شود و ابراز احساسات برادرانه در همه سطوح و عرصه ها را نیز دربر می گیرد. اینک اشاره ای به این عرصه ها:
رعایت اخلاق در عرصه علمی و پژوهش های علمی
رعایت اخلاق در عرصه فعالیت های علمی که می تواند در ابعاد متعددی بروز یابد، ضروری است متأسفانه گاه شاهد عدم رعایت اخلاق در این عرصه هستیم به طوریکه در حالت عادی روابط میان پیروان مذاهب مختلف کاملا طبیعی و عادی است ولی همینکه مسئله در چارچوب مطالعات و پژوهش ها و بحث های سازنده علمی قرار می گیرد وجه غالب گفتگوها و مباحثه های جاری میان دو طرف، خشک بودن و عدم رعایت این جنبه از اخلاق می گردد و می بینیم که:١- هرطرف در پی اثبات سخن خود و تحمیل آن برطرف مقابل به هر قیمتی است.
۲- هر یک از طرفین فرصت سخن گفتن و ارایه دیدگاههای خود را به دیگری نمی دهد.
۳- هر طرف بدنبال نادیده گرفتن اصول گفتگو و عدم رعایت انصاف در آنست. لذا ضروری است که حاکمیت اخلاق علمی نیز متناسب با مقام علمی و اقتضای بحث های علمی و گفتگوها و مباحثات جدی و مفید باشد.
رعایت اخلاق در عرصه سیاسی
در عرصه سیاسی نیز چنین است و شایسته است که برای مسایل سیاسی نیز در پرتو نظام اخلاقی اسلامی اهمیت بسزایی قایل باشیم و با طرف مقابل خود، طبق ضوابط و بدون تجاوز از حدود آن تعامل داشته باشیم.رعایت اخلاق در عرصه فرهنگی
د همچنانکه رعایت احترام به همه عناصر و شخصیت های فرهنگی هر گروه و در پیش گرفتن اخلاق شایسته نسبت به این چهره ها و شخصیت ها نیز الزامی است تردیدی نیست که بخشی از اخلاق مورد نظر در احترام به مقدسات دیگران و عدم تجاوز به آنها - حتی اگر از نظر ما تقدسی نداشته باشد - تجلی پیدا می کند. براین اساس برخورد اخلاقی از اهمیت بسزایی برخوردار می گردد.ویژگی های تعامل مذهبی و اخلاقی شایسته
- اینکه هر طرف از خود انتقاد کند و به خطاهای رفتاری خود پیش از آنکه طرف مقابل گوشزدش کند، وقوف یابد.- اینکه هیچکدام نسبت به نظر خود تعصبی بخرج ندهد و آماده تغییر رفتار یا کنار گذاردن مواضع متعصبانه خود در صورت نیاز باشد. .
- اینکه هر طرف با نرمخویی با طرف دیگر برخورد نماید و نسبت به وی خوش گمان باشد.
- اینکه با پیروان دیگر مذاهب همان رفتاری را که دوست دارد با وی داشته باشند، در پیش گیرد.
- اینکه تا جایی که ممکن است پیروان مذاهب در علاقه ها و سلیقه های پیروان دیگر همراهی نشان دهند به گونه ای که اگر این حرکت متقابل گردد انگیزه هایی برای ارتباط سازنده با یکدیگر پیدا کنند و دوستی و همکاری میان آنها تضمین شود.
تعامل اقتصادی
امروزه در جهان این روابط موفق اقتصادی است که وحدت و همدلی میان اعضای آن کشورهای جهان را تحقق می بخشد؛ جبهه ای که از یک مجموعه اقتصادی در سطح بین المللی تشکیل می شود معمولا از قدرت و توانایی اثرگذاری بالایی در حل و فصل مشکلات موجود برخوردار است و تردیدی نیست که تعاملات اقتصادی در دوران کنونی اشکال و انواع گوناگونی بخود گرفته که برخی از آنها دارای اثرگذاری بسیار نیرومند و سترگی هستند.وقتی صحبت از تعامل اقتصادی میان پیروان مذاهب مختلف در جهان اسلام به میان می آید منظور ایجاد آنچنان فرمول اقتصادی مؤثر و فعالی میان کشورهای اسلامی است که در چارچوب اتحادیه ها و سازمانهای بزرگ با پوشش چند کشور، از آرزوهای کشورهای مزبور بشمار می رود. از این خاستگاه چنانچه قرار باشد میان کشورهای اسلامی تعامل اقتصادی صورت گیرد و این کار بدون در نظر گرفتن بنیادها و موازین بین المللی متداول در جهان امروز انجام شود، هرگز مفید و کارساز و قوی و استوار نخواهد بود و سودی به حال مسلمانان نخواهد داشت.
این نوع تعامل [تعامل اقتصادی] باید شامل فرمولی براساس وجود عناصر زیر باشد:
- بازار مشترک.
- پول مشترک.
- بانک های مشترک.
- اتاق های بازرگانی مشترک.
- سیاست های همسان اقتصادی در سطح بین المللی.
امکان برقراری تعامل اقتصادی میان کشورهای اسلامی
کشورهای قادر به تعامل اقتصادی میان خود کشورهایی با وجوه مشترک مکانی و منطقه ای یا دارای پیوندهای ایدئولوژیک هستند چنین کشورهایی می کوشند تا این تعامل اقتصادی را در سیاق اتحادیه یا مجمع اقتصادی مشترک و بزرگی تجلی بخشند. پرسش کنونی از این قرار است: آیا کشورهای اسلامی از شایستگی های لازم برای برقراری تعامل اقتصادی فعال برخوردارند؟ حقیقت آنست که در بخش اقتصادی این کشورها از ویژگی ها و شایستگی های سترگی برخور دارند که در کشورهای دیگر کمتر می توان سراغ کرد، در اینجا به برخی از این شایستگی ها و امکانات اشاره کنیم:فراوانی ثروت های طبیعی و نعمت های الهی که شامل موارد زیر می گردد
منابع طبیعی
منابع طبیعی موجود در کشورهای اسلامی شامل: نفت، گاز طبیعی و معادن مختلف، آب و زمین های حاصلخیز کشاورزی است گو اینکه بخش عمده این منابع را نفت و گاز طبیعی تشکیل می دهند بطوریکه منابع زیرزمینی نفت در ۳۵ کشور وجود دارد و تولید این کشورها جمعا حدود نیمی از تولید جهانی نفت را شامل می شود. همچنانکه گاز در ۲۵ کشور وجود دارد و میزان تولید آن براساس برخی آمارها بالغ بر ۱۰٪ از تولید جهانی گاز را دربر می گیرد. منابع دیگری نیز وجود دارد.زمین
کل مساحت کشورهای اسلامی حدود ۲۰٪ از مساحت کره زمین را تشکیل می دهد. زمین های کشاورزی این کشورها نیز بالغ بر ۱۲٪ از مساحت کل کشورهای اسلامی شامل ۶۶ هزار کیلومتر مربع زمین های قابل آبیاری است که بیش از ۱۸٪ از زمین های حاصلخیز کشاورزی را تشکیل میدهد.خشکی
کشورهای اسلامی نسبت بزرگی از مساحت کل کشورهای جهان را از آن خود دارند و به حدود ۳۲ میلیون کیلومتر مربع می رسد که نزدیک به یک چهارم سطح کل مساحت خشکی کره زمین است.آبها
مساحت آبها بخش اندکی از زمین های این کشورها - یعنی: اندکی بیش از نیم میلیون کیلومتر مربع را پوشش می دهد.رودها
در اراضی کشورهای اسلامی رودخانه های زیادی از جمله رود نیل و رودخانه های دجله و فرات، جاری است.موقعیت های استراتژیک
تردیدی نیست که موقعیت استراتژیکی که کشورهای اسلامی در خاورمیانه و مناطق مجاور از آن برخوردارند بالقوه امکان ایجاد اتحادیه بزرگی از جهان اسلام را در خود دارد مشروط بر آنکه دست از شعارهای توخالی بردارند و واقعا وارد عرصه وحدت اقتصادی حقیقی شوند. علاوه بر این، کشورهای اسلامی مشرف بر مهمترین دریاها و اقیانوس ها و تنگه های دریایی هستند و طول مرزهای دریایی آنها به حدود یکصد و سه هزار کیلومتر تخمین زده می شود.عنصر دموگرافیک (جمعیتی)
شمار مسلمانان جهان بالغ بر یک چهارم جمعیت کره خاکی است و به یک میلیارد و پانصد میلیون نفر می رسد.( برای دستیابی به این آمارها، منابع متعددی وجود دارد از جمله: کتاب ارزشمند دکتر اسماعیل شلمی تحت عنوان : وحدة الامة الاسلامیة)دستاوردهای تعامل اقتصادی
چنانچه تعامل اقتصادی میان کشورهای اسلامی صورت گیرد، امت اسلامی از دو فایده بزرگ زیر بهره مند می گردد:فراهم آمدن زمینه برقراری تعامل در عرصه های دیگر
اگر تعامل اقتصادی وجود نداشته باشد تأثیر منفی و زیان آن تنها متوجه عرصه های اقتصادی نمی گردد و به گستره های دیگر نیز تسری پیدا می کند، بدین معنا که نبود تعامل اقتصادی بتدریج به منتفی شدن تعامل فرهنگی و سیاسی و اخلاقی و غیره می انجامد با زیرا مشکلات اقتصادی باعث می شود کشورها گرفتار نوعی آشفتگی فکری شوند و به دریای متلاطمی از هرج و مرج و تنش در افتند؛ چنین موضعی گاه به دور شدن کشورهای اسلامی از سیاست ها و استراتژی های خود هم منجر می گردد. عکس این هم درست است، بدین معنا که وقتی تعامل اقتصادی تشدید شود چارچوب های همکاری در عرصه های دیگر نیز تقویت می گردد و راه را برای جبهه عمل مشترکی سرشار از نیروها و امکانات عظیم کشورهای اسلامی هموار می شود. به عبارت دیگر می توان گفت: مجموعه های همکاری اقتصادی خیلی بهتر از دیگران قادر به رویارویی با چالش های مثلا سیاسی هریک از کشورهای زیر مجموعه یا اتخاذ مواضع سیاسی مشترک میان خود هستند.در مورد جنبه های فرهنگی نیز چنین است، زیرا در آن صورت می توانند مانع از هرآنچیزهایی شوند که نفوذ و رخنه به درون آنها تلقی می شود و اوضاع آنها را آشفته و ثبات و استقرارشان را متزلزل می سازد و در عرصه های جهانی شدن و پیشرفت های شتابنده در بخش اقتصاد و فرهنگ، تأثیر منفی بجای می گذارد. لذا با توجه به چنین اثراتی، باید تعامل اقتصادی سازنده را جدی گرفت و در جهت تحکیم و تقویت آن هرگز سستی و کاهلی بخرج نداد؛ زیرا هرگونه تأخیر در این زمینه می تواند نتایج معکوسی در پی داشته باشد که جبران یا کنترل پیامدهای آنها به دشواری امکان پذیر است.
بویژه آنکه امت اسلامی امروزه با چالش های فراوانی روبرو است که می تواند مانع از حضور قدرتمندانه آن در صحنه جهانی گردد، جداجدا بودن کشورهای اسلامی نیز نه تنها خدمتی به منافع آن نمی کند، بلکه برداشت منفی از آنها بجای می گذارد و آنها را وادار به حرکت به سمت قدرتهای بزرگ اقتصادی می کند، حرکتی که می تواند به ضعف روابط و پیوندهای آنها با کشورهای دیگری که از آنها به عنوان مجموعه کشورهای عدم تعهد نامبرده می شود، هم از نظر اقتصادی و هم در سطوح مختلف از جمله کاهش از سطح روابط سیاسی و فرهنگی و ... منجر گردد.
حل و فصل اختلاف های عمده و محدود ساختن آنها به گفتگوهای علمی
تعامل اقتصادی باعث می گردد اختلاف های مهم و اساسی که جامعه اسلامی در طول زمان می برده از میان برداشته یا به حاشیه رانده شود و در پرتو همکاری های اقتصادی مشترک و پیوندهای نیرومند اقتصادی، از میزان و حجم آنها کاسته گردد. وقتی تعامل اقتصادی تقویت شود از اختلاف های عملی و کارکردی بیش از پیش کاسته می شود و در چنین فضایی، گفتگوهای علمی فعال و تقویت می گردد.تعامل علمی
مراد از این نوع "تعامل" مبادلات علمی حاصل در جامعه اسلامی و نوع دیگری از انواع تعاملی است که در چارچوب اخلاق علمی نمی گنجد (چارچوبی) که باید آن را در ضمن تعامل نوع نخست یعنی تعامل اخلاقی قلمداد کرد زیرا به معنای لزوم رعایت اخلاق علمی و تعامل اخلاقی نیست."تعامل علمی" خود بر دو نوع است:نوع نخست - مبادله علوم بشری
از جمله فناوری ها و تکنیک های جدید، مراکز علمی اسلامی یعنی: دانشگاهها و مراکز پژوهشی وظیفه دارند پیوندهای خود با یکدیگر را تقویت کنند و به مبادله اطلاعات با یکدیگر بپردازند. این نحوه کارکرد در عرصه مبادلات علمی به دلایل زیر الزامی است:پیشرفت هر کشور اسلامی برابر با پیشرفت کل جهان اسلام است
وقتی یکی از کشورهای اسلامی در یکی از عرصه ها به پیشرفت هایی نایل آید، دیگران - بخواهیم یا نخواهیم - بی آنکه به سنی یا شیعه بودن این کشور توجه کنند، آن را به حساب کل اسلام می گذارند، بنابراین ما وظیفه داریم جهان اسلام را فی الجمله مجموعه واحد و به هم پیوسته ای تلقی نماییم و بیشترین تلاش خود را برای تحقق مبادلات علمی، در گستره انواع علوم بشری در بالاترین سطوح، بکارگیریم، اگر دیگران به جهان اسلام به مثابه مجموعه به هم پیوسته واحدی نگاه می کنند چرا ما چنین نگاهی به آن نداشته باشیم؟فقر هر کشور اسلامی، ضعف جهان اسلام است
از آنجا که هریک از کشورهای اسلامی بخشی از مجموعه واحد اسلامی بشمار می رود هرگونه ضعفی - چون فقر و محرومیت و ... - بمثابة ضعف این مجموعه خواهد بود و از توسعه و رشد حرکت علمی جهان اسلام خواهد کاست، از این خاستگاه، تعامل علمی اسلامی عاملی برای روند پایان بخشیدن به حالتهای ضعف و کاستی در جهان اسلام بشمار می رود؛ زیرا همه عوامل سستی و ناپایداری در پیوندهای این جهان (جهان اسلام) با اعضای وابسته به خود را از میان بر می دارد.پیشرفت هریک از کشورهای اسلامی بر دیگر کشورهای این مجموعه اثرگذار است
هرگونه پیشرفتی در هر یک از بخش های جهان اسلام به شکوفایی در کل جهان اسلام می انجامد و برداشت بسیار خوبی در دیگر اجزای جهان اسلام بجای می گذارد بگونه ای که کشف استعدادها و توانایی ها و امکانات نهفته در هر یک از کشورهای جهان اسلام تنها به همان کشور منحصر نمی شود و دارای تأثیر قابل ملاحظه ای بر دیگر کشورهای اسلامی خواهدنوع دوم - مبادله دینی
به رغم اینکه هر کدام از مذاهب اهل سنت و شیعه طبق چارچوب های تاریخی - عقیدتی که به آنها ایمان دارند عرصه گسترده ای از علوم دینی ویژه خود را ایجاد کرده اند، ضروری است که به این نکته توجه شود که به رغم چنین اختلاف هایی، یک سری اصول مشترک میان طرفین وجود دارد که دارای تأثیر بسزایی در شکل گیری و شکوفایی و دانش در جامعه اسلامی است: به همین دلیل است که شاهد بسیاری از مسایل مشترک در این بعد هستیم و اگرچه شیوه ها و ابزارهای هر گروه با گروه دیگر متفاوت است همه نشانه ها حاکی از وجود موارد مشترکی میان آنهاست.از آنجا که این موارد مشترک فراوان و متعددند باید بدانیم که بخشی از آنها آشکار و کاملا عیانند و نیازی به اشاره به آنها وجود ندارد ولی بخشی دیگری از این مشترکات، همچنان و به دلیل نبود بررسی ها و پژوهش های کافی و عدم تعامل علمی پیگیر در این زمینه، همچنان پنهان مانده اند. این امر ایجاب می کند تا نهضت بزرگی را برای شناسایی موارد مشترک - اعم از اینکه در اصول و شالوده های علوم باشد یا در روش مندی ها با مسایل علوم مختلف - آغاز کنیم. بر این اساس امکان این وجود دارد که مبادله علمی یاد شده به کشف مشترکات پیش گفته و پرده بر گرفتن از آنها بیانجامد. بدین ترتیب می بینیم که این حیطه نیز گستره دیگری برای تعامل و داد و ستد میان گروههای گوناگون است. علاوه بر آنچه بیان شد کار مبادله علمی میان پیروان دو مذهب تشیع و اهل سنت بنا به دلایل زیر لازم است:
پرداختن به مسایل مربوط به جهان اسلام بمثابه یک مجموعه
جهان اسلام گاه با مسایلی روبرو می شود که برای آن به عنوان یک گیان و مجموعه واحد و نه بمثابة مجموعه کشورها و خلقهای گوناگون - از اهمیت بسزایی برخوردار است در این حالت نیازمند برنامه های هدفمندی مبتنی بر علوم اسلامی است، از آنجا که چنین برنامه ای تنها در ارتباط با پیروان مذهب مشخصی نیست و به همه جهان اسلام - اعم از شیعه و سنی ۔ مربوط می شود، ما وظیفه داریم با این مسئله مشترک برخورد علمی و سازنده ای داشته باشیم تا به توافق و تفاهم شایسته ای در این چارچوب دسترسی یابیم و این برنامه را بر اساس دیدگاهی توافقی تحقق بخشیم و با مسایل مورد علاقه و مشترک خود بر پایه دین اسلام و با تلفیقی از دیدگاههای شیعه و اهل سنت، روبرو شویم.به عنوان مثال موضوع آلودگی محیط زیست یا بطور کلی فعالیت در عرصه محیط زیست، مسئله بزرگی است که یکی از چالش های عمده جامعه اسلامی بشمار می رود و تردیدی نیست که شیعیان تجربیاتی در این زمینه دارند همچنانکه اهل سنت نیز تجربیات ویژه خود را دارند، در فقه شیعیان قواعد فقهی معینی در این زمینه وجود دارد همچنانکه در فقه اهل سنت نیز یک سری قواعد فقهی است که بر آن تکیه می کنند؛ گروه شیعی دارای روایاتی در این زمینه است و گروه اهل سنت نیز دارای روایاتی در این موضوع است و بنابراین هر کدام از این دو گروه می توانند احکام فقهی ویژه خود را در این راستا داشته باشند و دقیقا در اینجاست که تعامل مشترک میان طرفین - حتی اگر به صورت تلفیقی هم شده باشد - الزامی می شود. چنین تعاملی منظومه فقهی نیرومندی را ارایه می دهد که متضمن راه حل ها و برون رفت هایی برای این رشته از مسایل به موازات راه حل های ارایه شده از سوی کشورهای بزرگ برای آنهاست.
ضرورت تأسیس سازمانهای اجتماعی اسلامی
اینگونه سازمانها ویژه جامعه خاصی نیست و حتما باید به تمامی جهان اسلام تعمیم داده شوند تا منظومه اجتماعی همه جانبه ای شکل گیرد و مسلما نه شیعیان و نه اهل سنت هیچکدام به تنهایی نمی توانند چنین منظومه ای را سازماندهی کنند. مجموعه سازمانهای اجتماعی اسلامی باید با همکاری و همیاری هر دو گروه آشیعه و سنی) تشکیل و تأسیس گردد تا بتواند نقش موثر و کارآمدی در راستای این طرح بزرگ ایفا نماید.معرفی نظام حقوقی اسلام
نظام حقوقی اسلام متشکل از مجموعه عناصر و ویژگی هایی است که همه مذاهب اسلامی در ایجاد و شکل دهی به آن سهیم هستند. اینک ناگزیر باید نظام حقوقی ویژه اسلام را تدوین کنیم. تا نمودها و خطوط فکری آن در برابر نظامات حقوقی موجود در جهان، روشن گردد و در معرض مقایسه قرار گیرد.نگاه غربی ها به نظام حقوقی شامل نظام حقوقی مذهب معینی جدای از کل اسلام نمی گردد، آنها کل نظام حقوقی اسلام را یکی در نظر می گیرند. لذا می بینیم که تمام توش و توان و امکانات عظیم خود را در دو سطح انسانی و فناوری بکار می گیرند تا مانع از شکل گیری و عرضه چنین برنامه هایی بر اساس اسلام گردند.
حقیقت آنست که از جمله پیامدها و آثار تعامل علمی، رسیدن به تعریفی از نظام حقوقی در اسلام و دیگر آثار مربوط به تعامل علمی شامل: دفاع از کشورهای اسلامی از راههای نظامی با دیپلماسی و مدنی جدید است. در اینجا باید نگاه و دیدگاه مشترکی وجود داشته باشد و در عین حال تعامل مشترکی در این گستره ها صورت گیرد.
تعامل فرهنگی
هرکدام از دو مذهب شیعه و سنی دارای میراث و فرهنگ ویژه و نظام اخلاقی معینی است ولی با اینحال و از آنجا که هر دو مستند و متکی به اصول مشترکی هستند و ارزش ها و شالوده های خود را از منابع مشترکی - یعنی اسلام ، قرآن و وحی - برداشت می کنند و این مشترکات فرهنگی خیلی بیش از خصوصیات انحصاری یاد شده آنهاست ، مطمئنا عرصه های تعامل میان آنها کمتر آلوده به موارد اختلاف و تعصب خواهد بود، بدین معنا که وقتی قرار باشد اسلام با مسایل معاصر در جهان کنونی روبرو گردد و هدفش تولید فرهنگ و ارزش هایی باشد که به آنها ایمان دارد ، با جدیت خیلی بالایی در برابر هر گونه اختلافی که ممکن است میان شیعه و سنی در این زمینه بروز یابد ، ایستادگی می کند و بدین ترتیب ، فرهنگ یکی از نقاط تلاقی آنها با یکدیگر خواهد بود.این موضوع کمتر مورد توجه و بحث و بررسی جدی قرار گرفته است؛ زیرا ما کمتر دیده ایم که فرهنگ در معرض حمله از سوی پیروان یکی از این دو مذهب قرار گرفته باشد، لذا می توان نتیجه گرفت که موارد اشتراک زیادی در این گستره وجود دارد که کمتر به آنها پرداخته شده و هنوز هم عناصر مشترک خود را از دست نداده اند بطوریکه هرکدام از این دو گروه شیعیان و اهل سنت دارای مصادیق فرهنگ مشترک بسیار فراوانی هستند که در پیوند با مفاهیم دینی مشترک و محورهای اساسی از جمله اسلام ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، قرآن مجید ، قبله و اهل البیت (علیهم السلام) می باشد؛ به همین دلیل در عرصه فرهنگی شاهد مساحت مشترک گسترده ای هستیم چیزی که مسؤولیت های پرچمداران تقریب مذاهب را در جهت برنامه ریزی برای بهره گیری از این نقاط مشترک و استفاده از آنها و انگشت گذاردن به نکات پیدا و پنهان آنها و ابراز جنبه های مختلف و نشان دادن محورهای متعدد آنها بسی سنگین تر می سازد تا بدین ترتیب این راه پراهمیت هموار گردد و برای گشایش مؤسسات فرهنگی و ایجاد روابط فرهنگی و رسیدن به تعامل فرهنگی مورد نظر اقدام مؤثری صورت پذیرد.
آری یک سری خصوصیاتی متعلق به هر کدام از این دو گروه وجود دارد ولی در عرصه ارزش ها و اصول ویژه ، باید رفتار دیگری در پیش گرفت و به بخش هایی از میراث مشترکی مراجعه کرد که بر لزوم احترام به مقدسات دیگران و رعایت خصوصیات فرهنگی دیگران تأکید می کنند.
تعامل سیاسی
به رغم اینکه جهان اسلام متشکل از کشورهای پراکنده است، نقاط اشتراک فراوانی دارد و شایسته است که برای در پیش گرفتن رفتار سیاسی مشترک ، توافقنامه ای محوری به امضا رسد که براساس آن همگی وظیفه داشته باشیم پیش از توجه به مسائل داخلی و ورود به جزییات موارد مربوط به کشورها و خلقهای هرکدام ، بر این نکات انگشت گذاریم:- مرزهای جهان اسلام به عنوان یک کل.
- منافع و اقتدار جهان اسلام.
- دشمنان مشترکی که اسلام و مسلمانان را تهدید می کنند و از جمله در نظر گرفتن اسراییل در این لیست.
- منافع غرب از نقطه نظر سیاسی در چارچوب استراتژی اساسی جهان اسلام.
- دیپلماسی تقریبی به سود جامعه اسلامی.
تردیدی نیست که یک سری ویژگی هایی برای تعامل سیاسی در چارچوب وحدت وجود دارد که اگر آنها را کنترل نکنیم و بر آنها چیره نشویم می توانند منجر به لغو دیگر انواع تعامل در سطوح مختلف یا حداقل کاستن از تأثیرات آنها گردند.
امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) می فرماید: «از تفرقه و پراکندگی برحذر باشید، مردم کنار مانده از دیگران ، طعمه شیطان می گردند.»(5)
بحث و مطالعات سیاسی در دایره "تقریب" از جمله پیچیده ترین مطالعاتی است که فکر و ذهن علاقمندان به تقریب" و دست اندرکاران تنظیم و برگزاری کنفرانس های تقریبی و کسانی را که مسایل جامعه اسلامی را پیگیری می کنند بخود مشغول می کند. این پیچیدگی لزوم تأکید بر اینگونه مباحث و توجه جدی به آنها و مطالعه همه ابعاد و اجزای تشکیل دهنده آنها را به منظور رسیدن به دیدگاه شفاف و روشنی در این عرصه گوشزد می نماید.
ناگفته پیداست که از جمله چالش ها و پارادایم های جدی که وحدت بزرگ اسلامی را مورد تهدید قرار می دهد، غیاب "تقریب" در صحنه سیاسی است، در این باره می توان از سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) یاری گرفت که فرمود: «اختلاف و درگیری و نومیدی در هر کاری موجب ضعف و ناتوانی و چیزی است که خداوند آن را دوست ندارد و پیروزی و نصرتی بر آن عطا نمی کند.».(6)
پارادایم دیگر در این زمینه، نبود استراتژی روشن سیاسی است که به نوبه خود تهدید مهمی علیه وحدت بشمار می رود. بر این اساس باید در برخورد با احکام فقهی در دو فقه شیعه و سنی نهایت احتیاط و هشیاری را بکار بست تا از برانگیختن هرگونه اختلاف اجتناب گردد، در اینجا حتما باید برای قاعده: «الأهم فالمهم» اهمیت مضاعفی قایل گردید.
بهرحال بحث سیاست بویژه سیاستی که در پیوند با عناصر تشکیل دهنده مجموعه اسلامی و کشورهای اسلامی در برابر یکدیگر است، بحث پیچیده و متعدد الأطرافی است بگونه ای که گاه تحت تأثیر سیاست های وارداتی از خارج از جهان اسلام قرار می گیرد و اثرات خود را در تعامل های داخلی و خارجی بر جای می گذارد بدین معنا که ممکن است سیاست فعال در خارج از چارچوب جهان اسلام تأثیری بر سیاست جهان اسلام داشته باشد.
ما باید این راه را طی کنیم و به چند و چون و ژرفای آن پی ببریم و پرده از زوایا و ابعاد آن برگیریم؛ ما همچنین باید بکوشیم از طریق انجام مطالعات علمی همه جانبه و کارآمد، از مشکلات بکاهیم؛ در عین حال شایسته است دیپلماسی فعال و قاطعی را براساس اصل وحدت، برای جامعه اسلامی بمورد اجرا گذاریم و وحدت اسلامی را به عنوان یکی از موضوعات مطرح بین المللی در نظر گیریم و در عین حال دیپلماتهای مسلمان نیز وظیفه دارند آموزش های لازم و مناسب در این زمینه را ارایه دهند.
ما امروز در صحنه سیاسی با چالش های بزرگ و مشکلات فراوانی روبرو هستیم ؛ کشورهای استکبار جهانی که دارای امکانات مادی و تکنولوژیک بسیار عظیمی هستند، تجاوزات آشکار صهیونیستی که همواره سرزمین های وسیعی از جهان اسلام را تهدید می کنند و اشغالگری های آشکار آمریکا و بریتانیا در چندین کشور اسلامی و سرانجام تروریسم دیوانه و لجام گسیخته ای که تصویر ناهنجاری از اسلام و مسلمانان ارایه می دهد، همه و همه از جمله چالش ها و مشکلات ما را تشکیل می دهند. در برابر روشنفکران ما راهی جز فراتر رفتن از مرزهای فرقه گرایی و اختلاف ها از طریق تفاهم و گفتگوی مشترک برای نیل به طرح دیپلماتیک اسلامی وحدت بخش وجود ندارد ؛ این طرح باید وحدت بخش:
الف: دیدگاههای متعدد، ب: مواضع گوناگون ، باشد. تردیدی نیست که مواضع و تصمیم های سیاسی برخاسته از وحدت اسلامی، ضرورت موضعگیری های دشوار و تصمیم های سختی است که اگر مسلمانان با تمام توان و با وحدت خود اقدام به ارایه راه حلهای مناسب و راههای برون رفت از این مشکلات را در پرتو چنین چالش هایی نمایند، هرگز از سوی کشورهای استکباری و صهیونیسم جهانی نادیده گرفته نمی شوند و در معادلات بین المللی، کم رنگ نمی گردند و به حاشیه رانده نمی شوند.
پینوشتها:
1- سوره حجر، آیات ۵۲ و ۵۳.
2- بحارالانوار مجلسی ،ج ۵۹ ص ۲۹۱.
3۔ مسند احمد، ج ۲، ص ۳۱۲.
4۔ مستدرک الوسایل، ج 9 ص 49.
5- غررالحکم و دررالکلم، شماره ۱۰۷۱۹
6- بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۲۹.
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ از تنوع مذهبی تا فرقه گرایی»، نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین شیخ احمد مبلغی، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1389 ش، صص 176-161.
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}